دل نوشته های هدهد سرگشته درباره وبلاگ حتما داستان هدهد سلیمان را شنیده اید ، این بار هدهدی دیگر متولد شده است هدهد آستان اهل بیت (ع) اما در زمان حیات او ولی زمانش در پس پرده غیبت بوده ، پس به ناچار راه سرگشتگی در پیش گرفته و عاشقانه در جستجوی معشوق خود و در تب وتاب لحظه وصال است . می خواهد از عشق بگوید ، از عاشقی بسراید و سخن از دردها بگوید (اگر توفیقش دهند و عاشقان دیگر دعایش کنند...) آخرین مطالب چهارشنبه 87 اردیبهشت 4 :: 12:17 عصر :: نویسنده : هدهد سرگشته
سوالی اساسی پیش روی یک جوان که می خواهد در این جامعه سالم بماند! آیا کنترل این غریزه لازم است؟ جواب دادن به این سؤال به نظر راحت می رسد : "اگر کنترل نکردن یک چیز سبب بروز مشکل گردد ، پس کنترل آن عقلانی است" حال چگونه می توان آن را کنترل نمود؟ آیا افسار قوی برای مهار این اسب سرکش وجود دارد؟ آیا ازدواج حلال مشکلات است؟ اگر هست پس چرا شرایط رسیدن یه آن این همه دشوار است؟ چرا تا جوانی در خانواده خود صحبت از ازدواج را مطرح می کند، با نگاههای عجیب و غریب مواجه می شود؟(البته استثنا هم وجود دارد) چرا دیگر ،دخترهای این دوره زمانه دوست ندارند که پسر به صورت رسمی و از طریق خانواده اقدام به خواستگاری کند؟ (ظاهرا آنها ترجیح می دهند اول خودشان پسر را بشناسند ، بعد خانواده را در جریان قرار دهند) چرا دختران وخانواده هایشان جلوی پای خواستگاران سنگ اندازی می کنند؟ چرا ملاک یک پسر خوب داشتن مال و اموال و تحصیلات و تیپ و قیافه شده است؟ چرا مهریه به منزله بهای دختر و فقط در جهت پز دادن برای در وهمسایه شده است؟ چرا هزینه برگزاری یک عروسی یک رقم میلیونی است که خود یک مانع برای خیلی هاست؟؟؟ چرا ؟ چرا؟ چرا؟ و صدها چرای دیگر!!! من می دانم چرا، در روایت داریم که هرگاه جوانی ازدواج می کند ، شیطان فریاد بر می آورد که این جوان ایمان خود را از من مصون داشت . اگر تمامی خیر و برکات ازدواج را نبینیم و فقط همین یک جمله را مشاهده کنیم ، طبیعی به نظر می رسد که آن دشمن قسم خورده انسان ،کمر همت بر بازداشتن انسان از تکمیل نیمی از دین خود می بندد وبرای رسیدن به این مقصود از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. دوست عزیزی جمله زیبایی می گفت : "مردم هدف از زندگی را گم کرده اند" به راستی در این دنیا دنبال چه می گردیم؟؟؟ به کدام سو در حرکتیم؟؟؟ موضوع مطلب : پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||